يه چارچوب قوى تو مغزم هست كه ترك خورده ولى هنوز نشكسته همونه كه كرم انداخته تو وجودم كه كنجكاو باشم ببينم مامان دوستش كه مارو ديروز ديده چى فكر كرده؟ و به خودم ميگم چطور وقتى غريبه ها تو خيابون تو پارك ميديدنتون برات مهم نبود نظرشون و حالا مهم شده و ميدونم خودم يه توجيه مسخره داره كه دهن من رو ببنده كه ديروز تو بدترين وضعيت ممكن ظاهرى بودم و من نميدونم چرا بايد ظاهرم مهم باشه. هرچقدر هم به خودم جان بگم بازم كنجكاوه، نه فقط براى اين نظر كه نظر بقيه دوستان و منبع

مشخصات

تبلیغات

آخرین ارسال ها

آخرین جستجو ها

اشپزی منهای صفر فروشگاه اینترنتی ایران شاپ M E M I N O R آموزش جامع آشپزی ناودون تخفیفان 09197977577 | ردیاب گنج یاب بیوتارا biotara